متاسفم ...

متاسفم برای جامعه ای که همه دنبال کلاه گذاشتن سر دیگرین

و برای خودم که توی کشور مسلمان بدنیا اومدم و بهترین دین دنیا رو دارم اما 

از این بدتر نمیشه...

روزهای پر از استرس

روزهای بدی رو پشت سر گذاشتم

پر از استرس

پر از تنهایی

پر از چه کنم

پر از دلهره و اضطراب

تنها کسی که در این روزها بدادم رسید و منو تنها نذاشت 

خدا بود و پدر و مادرم و همسرم

تعجب میکنم از انسهانهایی که پوستشان از جنس گرگ است 

هر جا رفتم فقط گرگ دیدم و بس

برای اندک لقمه ای 

همه سرت را می خواهند کلاه بگذارند

و من از این همه بدی متنفرم 

ساده اما سخت ....

ساده اما سخت ....

فصل خشک

اولین ماه زمستان هم تمام شد

خیلی خشک

انگار خدا می خواهد به همه بفهماند که ما انسانهای خوبی نیستیم

هر چه التماسش می کنیم فاید ندارد

شاید التماسهای ما رنگ مصنوعی بخود گرفته

مثل نماز خواندنمان که عجله داریم زود تمام شود و برسیم به کارهایمان

کارهاییکه تمامی ندارند و رنگ عادت گرفته اند 

صبح 

نماز

صبحانه

کار 

نهار

عصر 

شب 

خواب

داستان نکرار روزهای زندگیه خیلی از ماهاست

اما یک چیزی را خوب می دانم

اینکه هر چقدر که ما انسانهای بدی هستیم 

در عوض تو بزرگ و بخشنده ای

پس بما رحم کن و بگو ببارند