این متنو خیلی دوست دارم:
یه سوال بی جوابی که ندارم به تو تردید
تو چشات یه دنیا رازه ، رازی که نمیشه فهمید
هستی اما دوری از من از منی که بی تو هیچم
نمی دونی نمی دونی تو قفس به خود می پیچیم
هیچ کسی نیست انتظار، مثل گلدون بی بهار
بی تو فریاد می زنم ، میشکنم یه روز حصار
بی تو من بی تو اسیرم توی چنگال زمونه
رفتی و نگفتی بی تو بی تو این خسته می مونه
بیا تا بهار بیاد باغچه ها رو ناز کنه
بلبل از راه برسه نغمه از نو ساز کنه
قفسو میشکنی آخر میدونم یه روزگاری
میای از پشت غریبی میگی باز چشم انتظاری
میدونم چطوری اون روز واسه تو خونه بسازم
گل یکدونه نازم من به داشتنت بنازم