تو را می پرستم
به اندازه تمام مهربانیهایت
به اندازه تمام شب بیدارخوابیهایت
به اندازه تمام نگرانیهایت
به اندازه تمام دلگرمیهایت
به اندازه تمام نگاههایت و تمام دعاهایت
تو را می پرستم
به اندازه سجاده سر نمازت
به اندازه آنچه از خود دریغ کردی بر من روا داشتی
به اندازه قناعتهایی که کردی تا من معنی سختی را نفهمم
به اندازه دستهایت که بوی بهشت می دهند
*****مادرم*****
***دوستت دارم***
آنچه گذشت باز خاطره خواهد شد
مثل تمام آنچه گذشتهایی که گذشته
چه خوب بود تمام خوب بودنهای دنیا را جمع میکردم
در یک شاخه گل
و تقدیم پدر و مادرم میکردم
چه خوب بود غرق در تو میشدم
غرق در خوبیهایت
وقتی برای صحبت کردنت
و برای درد دل کردنم
همیشه کم حوصله ام
مثل خورشید در حل غروب
منتظر تمام شدنم
شاید فردا بهتر باشد
شاید...
همیشه اون زمانیکه لازمه یکی کنارم باشه و درکم کنه و آرومم کنه برعکس میشه
یه اتفاقی میفته که همه چی رو بدتر میکنه
ممکنه اون اتفاق یه شخص باشه
کسی که قسمتم میکنه
با شیطان
با پول
با درد
نمیدونم
گاهی باد سرتو زیر آب کنی و فریاد بزنی
آره زیر آب
با اینکه زیر آب هم متعلق به این دنیاس ولی با بیرون آب خیلی متفاوته
کاش می شد همینجا تسویه کرد با خدا
کاش خدا هم میگفت " جنس فروخته شده پس گرفته می شود"